انجمن بین المللی ترنم صلح

(NGO) Thrill of Peace International Association

انجمن بین المللی ترنم صلح

(NGO) Thrill of Peace International Association

انجمن بین المللی ترنم صلح

This NGO works to introduce Islam to the world to create a common understanding with other religions with the aim of spreading peace and friendship around the world
دغدغه اصلی انجمن بین المللی ترنم صلح که به همت جمعی از بدنه دانشگاهی و حوزوی به طور آتش به اختیار اداره میشود؛ تبلیغ اسلام ناب محمدی در عرصه بین الملل میباشد.

ویژگی‌های فردی مبلغ دین اسلام

Saturday, 7 September 2019، 10:41 AM

مبلغ دین، می بایست خود را به فضایل بیاراید، تا بتواند در مسند انبیا قرار گیرد; نفس و بیان گرم او، دلهایی را بشوراند و جانهایی را بگدازاند و شوق و حرکت بیافریند و جامعه را به سمت و سوی صلاح سوق دهد.

گوشه یی از این شرایط لازم را در نکات زیر مشاهده می کنید:

1) تزکیه و تهذیب:

مبلغ، باید خود را به فضایل و مکارم اخلاق آراسته کند; عمل او، با گفتارش برابری کند; اقوال و سخنانش، بر اعمالش پیشی نگیرد و ظاهر الصلاح تر از آنچه می گوید، جلوه نکند.

مخاطب تبلیغ، هوشیارانه شخصیت مبلغ را در نظر می گیرد; او را با چشمانی تیزبین محک می زند; اعمال و رفتار او را در ترازوی نقد، سبک وسنگین می کند; به میزان باوری که به شخصیت مبلغ پیدا می کند، به گفتار او بها می دهد و برای آن، ارج و قیمت قایل می شود، به اندازه یی که شخص مبلغ در جان او راه بیابد، برای گفتار و پیام او، راه باز می کند:

مبلغ، اگر خودش مهذب و پاک نباشد، نمی تواند دیگران را پاک کند اگر به معنای واقعی کلمه، به آنچه می گوید معتقد و عامل نباشد، حرفش اثری ندارد شما در دوران انقلاب یادتان است، حرفهایی که درباره ی مسایل انقلاب گفته می شد، چه طور تا اعماق جانها اثر می کرد.

این، برای چه بود؟ برای این بود که در آن روز، کسانی که آن حرفها را می زدند با همه ی سوز دل، با همه ی دل، با همه ی ایمان و اعتقادشان، آن حرفها را می زدند و آنچه را که می گفتند خودشان عمل می کردند اگر به مردم می گفتند بگویید، خودشان هم می گفتند اگر به مردم می گفتند که به این جبهه بپیوندید، خودشان هم پیوسته بودند...

هر چه که به مردم امر و توصیه می کردند، خودشان هم آن را انجام می دادند لذا این حرفها، از دل برمی خاست و لاجرم بر دل می نشست و تاثیر می کرد. سخن گفتنی بسیار بود; اما آنچه که در شنونده اثر کرد و در دل او جای می گرفت، سخنی بود که گوینده، به آن معتقد بود و به آن عمل می کرد.

2) اخلاص:

مبلغ دین، با نیت خالص، شعاع کار خود را وسیع می کند; برای آن،ابعاد غیر قابل پیش بینی می آفریند و ره آوردی غیر منتظره، برای تلاش خود ایجاد می کند.

تمایز تبلیغ دین با دیگر تبلیغات مرسوم، در این است که تبلیغ دنیا و مادیات، تنها به علم و تکنیک وابسته می نماید; مهارتهای تبلیغی تاثیرگذاری را رقم می زند; استفاده از دانشهایی چون روانشناسی، جامعه شناسی و ...، ضامن پیشبرد پیام تبلیغی می باشد; فنون و هنرهای متفاوت، پشتوانه ی اثرگذاری آن می شود.

در آنگونه تبلیغات، نیت انجام دهنده ی کار، چندان جلوه یی نمی یابد، اما در تبلیغ دین، چون کار برای دین خدا است، نیت خالص، نقش چشمگیر پیدا می کنند عنایت و توفیق الهی، آن گاه به مدد می آمد که مبلغ دین، واقعا برای او، پا به میدان می نهد و زبان می گشاید و جامعه را به هدایت، دعوت می کند. با اخلاص در نیت، قوای مسخر اراده ی الهی، مرکب تیزرو برای عمل مبلغ می شود، دایره یی وسیع و گسترده برای آن ایجاد می کند; دروازه ی قلبها را می گشاید و جانها را در برابر سخن، پیام و آرمان او، نرم و موم می سازد; خلق کثیری را در برابر حق خواهی او خاضع و خاشع می کند و با او همآوایش می سازد.

در روزگار ما، زندگی امام خمینی (ره)، مصداق صادق این سخن به شمار می آید. آن بزرگوار، در پرتو نیت بی شایبه و اخلاص کم مانند، توانست چنان جاذبه یی در دلها بیافریند که تاریخ کشور، همانندی برای آن نمی یابد.

مقام معظم رهبری، به این نکته ی سترگ، چنین اشارت دارند:

بدون اخلاص هم که هیچ کار پا نمی گیرد. من، در روز سوم و یا هفتم و شاید هم چهلم امام بود که با هلیکوپتر به مرقد امام (رضوان الله علیه) که یک بیابان دور از همه چیز بود می رفتم. از آن بالا، ناگهان دیدم که در وسط این بیابان، چیزی شبیه گنبد سر بلند کرده و بنایی درست کرده اند و مردم، همین طور مثل مور و ملخ می ریزند. با دیدن این منظره، واقعا منقلب شدم و گفتم: پروردگارا! به این اخلاص، چه زود پاداش می دهی. خدا اصلا نمی گذارد که امروز، به فردا بیفتد. آن چیزی که مردم را این طور مثل آهن ربا می کشاند، چیزی جز اخلاص امام (ره) نبود. بودن اخلاص، واقعا نمی شود کاری انجام داد.

3) دانش و اطلاعات لازم:

سواد و دانش مناسب سطح تبلیغ، از دیگر نکاتی است که مبلغ می بایست خود را به آن متصف کند و سپس در جامعه، حضور تبلیغی بیابد.

جامعه، انتظار آن را دارد که مبلغ در سطح تبلیغی که برای خود قایل است، اطلاعات و آگاهی لازم را داشته باشد، به پرسشهای مخاطبان پاسخ دهد و قدرت اقناع و اشباع ایشان را داشته باشد.

مبلغ کم سواد و یا بی سواد، حتی اگر رگه هایی از فنون تبلیغ و مهارت اثرگذاری را بداند، اعتباری درازمدت در جامعه ی مخاطب پیدا نمی کند. مردم، به ویژه در زمانه ی ما که هنگام وفور و اعتلای آگاهیها است ضعف علمی او را کشف می کنند و به سخنان و شخصیت او، اعتبار لازم را نمی نهند.

از این رو، در این زمان، بیش از هر دوره و عصر دیگر، لازم می نماید که مبلغ دین، با سواد و عالم باشد، در سطح تبلیغی خود (دبستان، دبیرستان، دانشگاه، مراکز مردمی، مراکز نظامی و...) اطلاعات شایسته و بایسته را پیدا کند و سپس به تبلیغ رو آورد.

[مبلغ] باید آگاهی و بینش دینی و متنوع داشته باشد، با قرآن مانوس باشد، در احادیث غور بکند و کرده باشد; با افکار نوی مربوط به مذهب و دین آشنا باشد; اهل تحقیق درباره ی مسایل دینی و افکار دینی باشد; نه فقط آشنایی با دین به تنهایی، بلکه در کنار مسایل دینی، پاره یی افکار فلسفی و بینشهای اجتماعی است که از آنها هم باید طعمی چشیده و آگاهی یی داشته باشد.

4) ساده زیستی و مردمگرایی:

مبلغ دین، باید چونان انبیای الهی، با مردم بجوشد، مثل آنان زندگی کند; ساده و بی آلایش بنماید; خود را در حجاب تجمل و رفاه پناه نکند; با مردم تماس نزدیک و رو در رو بیابد و همسطح توده ی مخاطب خود جلوه کند.

تبلیغ دینی در لباس تجمل، اثر معکوس می گذارد و ضد تبلیغ می شود جامعه را از دینداری و دینخواهی دور می کند و آنان را به وادی بی اعتقادی و هرهری مذهبی می کشاند. تجربه ی مغرب زمین، شاهدی بر این مدعا است. ارباب کلیسا، زندگی پر تجمل را برگزیدند و از زندگی عادی مردم، دورتر و دورتر شدند. مبلغان مسیحیت در غرب، در منطقه یی که می زیستند، معمولا جزو اشراف و طبقه ی فرا دست جامعه بودند. کشیش، از اشراف ده و اسقف، جزو اشراف منطقه و کاردینالها، در میان اشراف کشور جای داشتند. زندگی هر گروه از این طبقات روحانی، با زندگی مردم عادی مخاطب خود، فرسنگها فاصله پیدا کرد. این شرایط و احوال، بی اعتمادی جامعه ی غربی را به کلیسا و مبلغان دینی مسیحیت آفرید و جامعه ی دینی قرون وسطایی غرب را به جامعه ی لاییک و دور از مذهب امروز مبدل ساخت.

نفوذ مبلغان روحانیت شیعی، در پرتو مردمی بودن و ساده زیستی آنان تحقق یافت. مبلغان روحانی، در روستاها و شهرها، چون مردم می زیستند، با آنان به سر می بردند، در غم و درد ایشان شریک می شدند; چونان عضوی از خانواده ی مخاطبان خویش می بودند و در راحت و عسرت، همدمی می کردند.

این عنصر و خصلت ارجمند، باید محفوظ بماند. مبلغان دین، در صورتی می توانند به تاثیرگذاری خود مطمئن باشند که با زبان مردم و در کنار مردم سخن بگویند. باید بدانند که در موضعی برتر و در شکل و شمایلی مجلل، سخن از عرش تجمل فرود نمی آید و در دلها اثر نمی گذارد، بلکه همان گونه که اشاره شد اثر معکوس می نهد و به مرور، حصاری آهنین در گرداگرد قلبها می کشاند و آنان را از شنیدن حرف دین، محروم می سازد.

مبلغانی که ما به این جا و آن جا اعزام می کنیم، مبلغانی باشند که به شکل مردم باشند، ... در حد وضع مردم باشند یعنی اگر مبلغ اعزام می کنیم، مثلا ناگهان با هلیکوپتر، وارد فلان شهر کوچک نشود که بخواهد سخنرانی بکند! این، فایده ندارد... آن روحانی یی که با هلیکوپتر به شهری وراد می شود، برای چه کسی می خواد سخنرانی بکند!؟ چه طور می خواهد سخنرانی بکند؟! کدام ایمان و اطمینان را جلب می کند؟! یک وقت، مسؤولی است; یک وقت خطری است; یک وقت، فرصت کمی است; یک وقت، چیزهای دیگری است - که البته شرایطش فرق می کند - اما یک وقت هم هست که مثلا یک روحانی، با فلان اتومبیل کذایی حرکت می کند، تا در فلان شهر سخنرانی کند و موقع پیاده شدن، راننده و حالا متاسفانه پاسداران هم این کار را یاد گرفته اند در اتومبیل را باز کند! واقعا چه لزومی دارد؟ این کار، غلط است گمان نمی کنم فضیلت این اعزام، بیشتر از عدم اعزام باشد.

5) ادب و مهربانی با خلق:

مبلغ می بایست مؤدب و مهربان باشد، ادب اجتماعی را رعایت کند، با مردم، با خلق و خوی خوش مواجه گردد. آنان را به معاشرت و همسخنی خویش تشویق کند; با برخوردهای ناشایست، آنان را از خود نیازارد و زمینه های بدبینی را نسبت به دین و پیام آوران دین، در ایشان نیافریند:

در آموزشها، اخلاق و ادب و مهربانی و عطوفت، دایما در مد نظرتان باشد ... طوری برخورد بکنید که شاگرد، در شما احساس مهربانی بکند. در این صورت است که سخن حق، جای خودش را باز خواهد کرد ... خدای متعال به پیامبرش که بزرگترین آموزگار و قویترین صاحب بیان، از اول تا آخر تاریخ است می فرماید: «و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک ». اگر بد اخلاق بودی، از اطرافت متفرق می شدند با این که حرف پیامبر، حرف درستی است و از حرف ایشان، حرفی محکمتر وجود ندارد، اما همین صاحب حرف محکم، اگر بد اخلاق بود، حرفش را قبول نمی کردند.

6) عقل و تدبیر:

مبلغ دین، باید خردمند و عاقل باشد; اجتماعی مناسب را کسب کند; مواضع بجا و درست پیشه کند با سخنان نابجا، مساله آفرینی نکند; با حرکات نامناسب و نابخردانه، آشوب و یا بی اعتمادی نیافریند; حرمت جایگاه خود را بشناسد و مطابق با آن، خردمندانه و با احیتاط عمل کند.

عدم تدبیر و یا بی مبالاتی مبلغ دین، می تواند احترام جایگاه و منزلت تبلیغ دین را در هم بشکند; از آثار مثبت تبلیغ بکاهد و مسند تبلیغ دین را خوار و خفیف سازد. افزون آن که در مواردی، معضلی بر معضلات جامعه ی مخاطب بیفزاید، آنان را در گیر و دار مشکلات خود ساخته ی بی تدبیری مبلغ بیفکند و بر مسایل مخاطبان، مساله و یا مساله هایی اضافه کند:

این طلبه ی شما که به آن جا می رود، مظهر «قم » است ... اولا، بایستی حرف درست بزند. این، باید تعقیب بشود و روی آن، خیلی تکیه گردد. ثانیا، بایستی اخلاق خوب داشته باشد. ثالثا، بایستی علاوه بر اخلاق خوب، عقل و تدبیر داشته باشد. اگر کسی رفت و عالم و متدین هم بود، اما عاقل نبود و در آن جا، واقعا سفاهت به خرج داد، مشکلات زیادی به وجود می آورد.

ما الان می بینیم که در همه ی بخشها و قشرها و طبقات گوناگون جامعه، انصافا نقش عقل چه قدر مهم است. ملاحظه کردید که در این بخش مساله ی گزینشها، امام اشاره کردند که گزینندگان، باید دارای این خصوصیات باشند، یکی هم عقل. با این که عقل، جزو شرایط عامه است و هر تکلیفی، بدون عقل امکان ندارد; ولی این را قید می کنند که گزینندگان باید عقل یعنی تدبیر و پختگی داشته باشند. بنابراین، باید طلبه ی عاقل را فرستاد.

عقل و تدبیر اجتماعی، ترکیبی از عنایات خدادادی و تلاش اکتسابی است. بخش اخیر، با درس آموزی، درک موقعیتها، انتقال شرایط ویژه ی جامعه و محیط و ... به دست می آید. طلبه می تواند در پرتو دریافت این نکات از طریق درس و یا مطالعه و ... با شرایط جامعه ی مخاطب، با دید روشنتری برخورد کد و از اشتباهات و خطاهای ناخواسته، دوری گزیند:

طلبه ها گاهی اوقات زمینه ی ذهنی و عقلانیشان، خیلی خوب است، اما عدم شناختی که از جامعه و توقعات مردم و از مبلغ خودشان و مردم دارند، آنها را دچار کارهای - مثلا - خلاف قاعده خلاف رویه می کند. لذا برای این گونه مسایل، یک درس و یک کلاس گذاشته بشود و نشان داده بشود که مردم، از طلبه چه توقعی دارند. طلبه باید مبلغ و قدر خودش را بداند و بشناسد; نه بیشتر و نه کمتر از آن.

7) جدیت و پشتکار:

تبلیغ دین، استقامت و استواری را طلب می کند. مبلغ دین، از مشکلات نمی هراسد; با ناملایمات، از کوره به در نمی رود; خود را در برابر سختیها تسلیم نمی کند; با قوت و قدرت، مسیر الهی را می پیماید و اجر خداوندی را در این پایداری تمنا می کند.

مبلغ دین، شهرت طلبی نمی کند، ادای تکلیف را وظیفه ی خویش می شمارد; هر جا که خود را مفید احساس کند، اطراق می کند و به تبلیغ دین می پردازد. او از ماندن، درمانده نمی شود; دلگیر و دلزده از مخاطب خود نمی گردد; با احساس تکلیف و مفیدیت، شغل و گروه و پایه نمی شناسد; محیط کوچک و بزرگ برای او فرقی نمی کند و نام و عنوان، برایش دلفریب نمی نماید. او در ادای وظیفه، شادمانی می یابد و اجر و برکت کار خود را، در این انگیزه و نیت کسب می کند:

ما که در فلان گوشه ی سازمان مسغول کار هستیم، دایم باید آن شغل را جدی بگیریم و به آن برسیم; آن را همان کار مهمی بدانیم که به ما محول شده و خودمان را در آن شغل، بسازیم. نباید فکر کنیم که حالا دیگر مثلا چند سال است که در فلان شهر، مشغول این کار هستیم، چه فرقی می کند. در جبهه، به یکی می گویند سر برانکارد را بگیر و مجروحان را ببر. به یکی می گویند آر. پی.جی بزن. به یکی می گویند برو نگاه کن هر وقت دیدی کسی می آید، ما را خبر کن. بنابراین، هر کسی کاری می کند چنانچه هر کدام این کار را نکردند، جبهه شکست خواهد خورد. نمی شود ما بگوییم، این هم کاری است که به دست ما داده اند؟ برو مجروحان را بردار، حمل کن! در حقیقت، اهمیت حمل مجروح، در جای که قرار گرفته اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه ی کارها، به شما متوجه است.

مبلغ دین، کار خود را دست کم نمی گیرد; چه در محیط کوچک و چه در محیط بزرگ، به اهداف حقیر و خرد، بسنده نمی کند، با آرمانگرایی و دورنگری، کار خود را نظم و نسق می دهد، تلاش می دارد که به بهترین شکل ممکن، بیشترین تاثیر را در مخاطبان بگذارد و شعاع وجودی خود را گسترده تر و گسترده تر سازد.

مبلغ دین، برای تبلیغ ارزش قایل می شود، مایه می گذارد; از جان و عمر خویش، برای این هدف والا صرف می کند; آن را در طبق اخلاص قرار می دهد; سرسری با تبلیغ برخورد نمی کند; کار اداری و تکلیف اجباریش نمی شمرد; عاشقانه به آن دل می بندد و با تمام وجود، در راه ایفای مسؤولیت، شور و التهاب نشان می دهد:

در پی محتوای عالی باشید. به کم و متوسط، قانع نباشید. اگر شما اهل فکر و تراوش فکری و سازندگی و خلاقیت در مفاهیم هستید، فبها و نعم; و اگر نیستید، از آن فردی که هست، بگیرید و کتابی که دارد، بخوانید و آن را حفظ کنید.

دوم، انتخاب و استفاده از ابزارهایی مناسب، با ذوق و سلیقه، ابتکار و خلاقیت، فهم موقع و بیان طبق مقتضای حال است.

سوم، همت و ایمان و اراده یی که پشت سر اینها باشد، یعنی خسته نشدن.

Comments (۰)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی