انجمن بین المللی ترنم صلح

(NGO) Thrill of Peace International Association

انجمن بین المللی ترنم صلح

(NGO) Thrill of Peace International Association

انجمن بین المللی ترنم صلح

This NGO works to introduce Islam to the world to create a common understanding with other religions with the aim of spreading peace and friendship around the world
دغدغه اصلی انجمن بین المللی ترنم صلح که به همت جمعی از بدنه دانشگاهی و حوزوی به طور آتش به اختیار اداره میشود؛ تبلیغ اسلام ناب محمدی در عرصه بین الملل میباشد.

یکی از علمای اسلام، سلطان الواعظین شیرازی رحمه الله است که به خاطر ویژگیهای منحصر به فردش توانسته است آثار و برکات ارزشمندی را در حیات و ممات خود به یادگار بگذارد. نام سلطان الواعظین، خصالی همچون شجاعت، هنر مناظره و خطابه، حافظه قوی و اطلاعات فراوان را تداعی می کند. با تورق در مراحل مختلف زندگی وی می توان درسهای ارزشمندی به دست آورد. از این رو، سعی می شود تا اطلاعات و آموزه هایی از حیات علمی و اخلاقی و تبلیغی این سلطان سریر وعظ و خطابه به محضر خوانندگان ارائه گردد.

ولادت

سید محمد بن سید علی اکبر سلطان الواعظین شیرازی رحمه الله در ماه ذی قعده سنه هزار و سیصد و چهارده هجری قمری متولد شد. حسب و نسب ایشان به حضرت ابراهیم بن موسی بن جعفر علیهم السلام منتهی می شود.

مرحوم سلطان الواعظین شیرازی به خاطر نشو و نما در یک خانواده بزرگ و با عظمت، چه از نظر حسب و نسب و چه از نظر علم و تقوا، توانست مراتب علمی و اخلاقی را با سرعت طی کند.

تحصیلات و تبلیغات

متأسفانه در مورد شخصیت کم نظیری چون مرحوم سلطان الواعظین شیرازی، اطلاعات بسیار کمی در تواریخ و تراجم ثبت شده است که باعث گمنامی و مظلومیت این بزرگ پرچمدار دفاع از حریم تشیع علوی می باشد. و اگر نبود مطالب بسیار کم و پراکنده ایشان در کتاب سترگ و شریف و ماندنی «شبهای پیشاور» امروز در نوشتن این مقاله کوتاه نیز عاجز بودیم و نمی توانستیم این اطلاعات ناچیز را به علاقه مندان و اهل علم ارائه کنیم.

ایشان پس از دوران تحصیلات در حوزه های علمیه تهران، قم و کربلا و بهره مندی از محضر نورانی اساتید معروف و مشهوری همانند آیة الله آقا سید ابو الحسن اصفهانی و مرحوم آیة الله حائری یزدی و رشد علمی و عملی، به نویسندگی و تبلیغ پرداخت.

وی به خاطر توجه به مسلمانان جوامع اسلامی، برای وعظ، خطابه و تبلیغ دین مبین اسلام به کشورهای عراق، سوریه، فلسطین، اردن هاشمی، مصر و هندوستان مسافرت کرد و با دانشمندان ادیان مختلف مناظراتی داشت.

آثار

این عالم الهی مباحث ارائه شده در مجلسهای مختلف سخنرانی و مناظره را به صورت کتاب گرانبهای «شبهای پیشاور»، «صد مقاله سلطانی» و «گروه رستگاران» منتشر کرده است که به جهت اعتبار نویسنده و مطالب عالیه کتاب مورد استقبال فراوان واقع شده و چاپهای فراوانی از آنها منتشر شده است.

رحلت

آن مرحوم پس از دوران کسالت در 20 شعبان المعظم 1319 ق، مصادف با 19 مهر ماه 1350 ش به ملکوت اعلی پیوست.

مسافرتهای تبلیغی

شاید تصور شود که با تولد رسانه های فرا گیر جمعی، مثل: مطبوعات و تلویزیون و رادیو، دیگر نیاز به مسافرتهای تبلیغی و به اصطلاح امروز حوزه، هجرت نیست؛ ولی بررسی روانشناسانه ارتباطات دو به دو گوینده و مخاطب و ارتباط زنده با یک معلّم و مبلّغ نشان می دهد که هنوز بهترین راه ترویج یک فرهنگ و تأثیرپذیری یک رفتار در ارتباط نزدیک و زنده ای است که به واسطه مسافرتهای تبلیغی به وجود می آید.

و به واسطه سابقه تاریخی یک جامعه دینی مثل ایران در رشد آموزه های دینی و فرهنگی و حتی توسعه اقتصادی توسط همین منبرهای ساده و بی پیرایه مساجد و تکایا، می توان گفت که با همه ارزش گذاریهایی که می توان برای نقش رسانه های فراگیر قائل شد، هنوز مسافرتهای تبلیغی و هجرت بهترین و مؤثرترین روش تنویر افکار عمومی به حساب می آید. و به واقع می توان این برنامه تبلیغی را در سیره مرحوم سلطان الواعظین رحمه الله دید. ایشان سفرهای خود را به کشورهای اسلامی و از جمله هند و پاکستان به واسطه همین بینش طرح ریزی کرد که ثمرات ارزشمندی را به همراه داشته است.

استقبال از برنامه های سلطان الواعظین رحمه الله

یکی از مسائلی که در حاشیه سفرهای تبلیغی مرحوم سلطان الواعظین رحمه الله وجود دارد، نحوه برخورد بزرگانی بود که در مسافرت به کشورهای مختلف مانند هند با وی ارتباط داشتند. مثلاً یکی از مناظرات مرحوم سلطان الواعظین با علمای هندو و براهمه در شهر دهلی اتفاق افتاد که گاندی رهبر فقید مردم هند نیز به احترام سلطان الواعظین در این جلسه حضور داشت.

و یا شخصیتی معروف مانند سردار محمد سرور خان که از بزرگان قزلباش در شهر سیاکلوت و رئیس اداره عدلیه و مورد احترام اهالی بود با جمعیت بسیاری از طبقات مختلف، استقبال شایان توجهی از مرحوم سلطان الواعظین کرد.

وقتی یکی از علمای بزرگ شهر لاهور می شنود که مرحوم سلطان الواعظین وارد پنجاب شده است، آن قدر نامه می دهد و دعوت می کند تا ایشان به لاهور برود که ایشان نیز به خاطر اصرار وی می پذیرد و وارد لاهور می شود؛ حال آنکه به شدت عزم حرکت به سوی ایران را داشت.

صبر و بردباری

شاید بتوان گفت که بزرگ ترین رمز موفقیت مرحوم سلطان الواعظین در سیره تبلیغی اش، علاوه بر اطلاعات وسیع و فن بیان و... صبر و بردباری وی بوده است. بارها پیش آمده است که طرفهای مناظره وی با بیان تندی به نقد وی پرداخته اند. هر چند که این نقدها پوچ بوده است، ولی نماینده تفکراتی است که امروزه به طور گسترده در بین عوام همان ملتها (چه هندی و چه غیر آنها) مطرح است. حتی به مسئله سیادت وی و نیز مسائل دیگری پرداختند که برای ما شیعیان بسیار دردناک می باشد؛ ولی ایشان با صبر و متانت و حوصله قابل توجهی به جواب و تنویر افکارشان پرداخت. شاید به خاطر همین متانت در برخورد علمی وی بوده که همیشه در مناظرات موفق بوده است.

و شاید علت این امر این بوده است که خود ایشان در ابتدای کتاب شبهای پیشاور می گوید: «گر چه آنها خیلی گرفته و ملول بودند، ولی چون داعی نظر خصوصی و تعصّب و عناد جاهلانه نداشتم، به وظیفه اخلاقی خود عمل می کردم.»

پس موفقیت در مناظرات و محاورات علمی و فرهنگی نیازمند آن است که از تعصّب و عناد جاهلانه دور باشد و با صبر و بردباری و کسب اطلاعات، انجام وظیفه شود.

شناخت مخاطب

یکی از مسائلی که امروزه گریبان گیر خیلی از منابر و تریبونها شده است، عدم توجه به مخاطب و رعایت سطح علمی آنان می باشد. شاید بتوان شناخت مخاطب را مهم ترین مؤلفه در امر تبلیغ به حساب آورد؛ امری که هر مبلغی با آن دست به گریبان است و در صورت رعایت این مسئله می تواند به نتایج خوبی برسد.

کسانی که شبها در مناظرات مرحوم سلطان الواعظین شیرازی رحمه الله شرکت می جستند، در مورد رمز موفقیت جلسات فوق به وی می گفتند: «به قدری شما مطلب را روشن و عوام فهم بیان می کنید و به زبان مخاطب صحبت می کنید که تمامِ بی سوادان [و عوام] ما را جذب کرده اید.»

ثمرات تبلیغی و مناظرات

شاید خود مرحوم سلطان الواعظین شیرازی هم بر این باور نبوده است که بتواند پس از چند جلسه مناظره، شیرینی تشرف بعضی از مستمعین صاحب مقام و منزلت اجتماعی را به مذهب تشیع بچشد. اما صبر و متانت و اطلاعات جامع و روش مناظره وی، باعث شد تا چند تن از بزرگان هندوستان مانند: 1. عبد القیوم نوّاب؛ 2. سید احمد علیشاه؛ 3. عندم امامین (از تجار محترم)؛ 4. عندم حیدرخان (از اعیان سرحدی)؛ 5. عبد الاحد خان (از تجار محترم پنجاب)؛ 6. عبد الصمد خان (از رجال و ملاکین معروف) در ابتدای جلسه نهم مناظرات، تشرف خویش را به تشیع علوی به مرحوم سلطان الواعظین اعلام کنند؛ البته آن مرحوم از آنها خواست به خاطر اینکه جلسات به سرانجام خوبی برسد، اظهار تشیع نکنند. در نتیجه، آنها در انتهای جلسه دهم مناظره، شب تولد امام حسین علیه السلام تشرف خود را علنا اعلام کردند.

منادی وحدت اسلامی

مرحوم سلطان الواعظین رحمه الله خاطره ای را در مورد برخورد بعضی از علمای متعصب اهل سنت بیان می کند و نشان می دهد که چگونه توانسته است با بیان بلیغ خود حریمهای کاذب ایجاد شده در بین دو فرقه بزرگ تسنن و تشیع را پاره کند و محبت و دوستی را ترویج دهد. نقل این خاطره می تواند برای مبلغینی که در میان اهل سنت هستند و یا با محیطهایی که برادران اهل سنت زندگی می کنند، ارتباط دارند، آموزه ای ارزشمند باشد.

ایشان نقل می کنند: «در 19 جمادی الثانی سال 1371 هجری که از زیارت مسجد الاقصی (بیت المقدس) مراجعت می کردم و عازم دمشق بودم، اول شب جهت اداء فریضه به مسجد جامع عمان در شرق اردن (که مسجدی بسیار زیبا می باشد) وارد [شدم]. جامعه مسلمین اهل تسنن نماز مغرب را خاتمه داده، بعضی خارج و بعضی هم به اداء نوافل مشغول بودند. داعی هم به گوشه مسجد رفته، به اداء فریضه مغرب و عشا مشغول بودم.

پس از فراغت فریضه و نوافل، متوجه شدم که بعضی از آنها به داعی سخت غضبناک اند؛ مخصوصا عالمی در بالای سکوی مرکز قرائت قرآن با چند نفری اشتغال به قرائت داشتند و شدیدا ناظر به حال داعی بودند. پس از خاتمه تعقیبات از مسجد خارج و به گاراژ رفته، منتظر حرکت اتومبیل بودم. پس از صرف غذا صدای مؤذن مسجد که اعلام نماز عشا را می داد، داعی را متوجه ساخت که اگر حرکت کردیم، ممکن است در راه اتومبیل توقف نکند و توقفی برای اداء نوافل شب فراهم نیاید، خوب است الحال که فراغتی هست، برویم به مسجد تا اداء نوافل نموده، با خیال آسوده حاضر حرکت باشیم. پس از تجدید وضو به مسجد رفته از درب بزرگ عمومی وارد نشدم، از درب گوشه غربی آخر شبستان بزرگ (که مربع مستطیل است) وارد شده، در کنار یکی از ستونهای بزرگ که جای خلوتی بود، به اداء نوافل مشغول شدم.

دیدم آن عالمی که ساعتی قبل به قرائت مشغول و به داعی بد نظر بود، جمعیت را بعد از فراغ از نماز جمع کرده و در وسط آنها ایستاده، در اطراف شرک و مشرک صحبت می کند تا بعد از مقدماتی رشته سخن را کشانید به جایی که با کمال حدّت و شدت گفت: «شما مسلمانان مسئولید. روز قیامت باید جواب دهید؛ برای آنکه خدا فرموده مشرکین نجس هستند، آنها را به مسجد راه ندهید! ساعتی قبل یک مشرک بت پرست نجس به مسجد آمد و در حضور همه شما سجده به بت نمود. شما او را ترد نکردید. من مشغول قرائت بودم، شما مرده بودید! چرا نباید ازاله نجاست شرک از مسجد بنمایید و رافضی مشرک بت پرست را دفع کرده یا به قتل برسانید؟ چه آنکه مشرک در مسجد مسلمانان اگر بت پرستی کرد، قتلش واجب است.» چنان با حرارت خطابه و تحریک احساسات مردم بی خبر را نمود که اگر من حاضر در آن محل بودم، قطعا کشته می شدم.

بعد از اتمام خطابه، نصف جمعیت آمدند که از درب آخر شبستان بیرون بروند. داعی در نماز وتر بودم، نشستم تا جلب نظر آنها نشود؛ ولی دفعتا چشمشان به داعی افتاد، چنان در حال حمله اطرافم را گرفتند و با مشت و تک پا آزارم می دادند که حساب نداشت. پیوسته خطاب می کردند: قُمْ یا مُشْرک! اُخْرُجْ یا مُشْرِک! از حیات به کلّی مأیوس بودم تا موقع تشهد که گفتم: «اشهد اَنْ لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد انَّ محمدا عبده و رسوله» اختلاف میان آنها افتاد. به هم می گفتند: «چگونه مشرکی است که شهادت به وحدانیت خدا و رسالت خاتم انبیا می دهد؟» دسته ای می گفتند: «ما نمی دانیم، قاضی می گفت رافضی و مشرک است و البته قاضی غلط نمی گفت.» آنها در اختلاف و گفتگو بودند که داعی سلام نماز داده، جانی گرفته با قوت قلبی جهت دفاع آماده و با نطق و خطابه مفصلی (به لسان عربی) که اینک مجال بیانش نیست، آنها را مجاب و مغلوب و دوست خود نموده و آن قاضی را مرد مرموز معرفی کرد که می خواهد از جهت تفرقه و جدایی مسلمانان وسیله قهر و غلبه بیگانگان ستمکار را بر مسلمین آماده و مهیا کند.

خلاصه از داعی عذر خواهی کرده، حتی تقاضای پذیرایی از داعی را جدا نمودند که به عذر آنکه عازم حرکت به دمشق هستم، تودیع و حرکت کردم.»

معرفی دو اثر از آثار سلطان الواعظین

1. شبهای پیشاور

از ره آوردهای ارزشمند مرحوم سلطان الواعظین شیرازی رحمه الله کتاب «شبهای پیشاور» است که حاصل مناظرات ایشان با چند تن از علمای اهل سنت در پیشاور پاکستان بوده و ابتدا توسط ارباب جراید و مجلاّت هند و سپس با تصرفاتی توسط مؤلّف به چاپ رسیده است. این اثر شریف شامل این مباحث است:

ـ فضایل اهل بیت علیهم السلام در کتب اهل سنت؛

ـ حسب و نسب مؤلف؛

ـ سؤال و جواب هارون و موسی بن جعفر علیهماالسلام ؛

ـ در باب ذریه رسول الله صلی الله علیه و آله ؛

ـ در مورد سفر سادات هاشمی به ریاست شاه چراغ و چگونگی شهادت آنها؛

ـ جواب اشکال تراشیهای مخالفین مذهب شیعه؛

ـ بررسی عقاید زیدیه، کیسانیه، قدّاحیّه، غلات، امامیه؛

ـ اخبار خرافی؛

ـ بحث و بررسی شرک و نسبت آن به شیعه؛

ـ آداب زیارت؛

ـ بحث در اطراف امامت؛

ـ بحث در اطراف نبوت؛

ـ حدیث منزلت؛

ـ تهمتهای مخالفین به شیعیان؛

ـ بررسی اخبار ابو هریرة؛

ـ سیصد آیه در شأن حضرت علی علیه السلام ؛

ـ مباحثات علمی و مناظرات دینی؛

ـ بررسی خلافت ابوبکر، عمر و عثمان؛

ـ وقایع مختلف در مورد فضیلت حضرت علی علیه السلام ؛

ـ اشکال حدیث «حبّ علی حسنة»؛

ـ بررسی قیام امام حسین علیه السلام ؛

ـ بررسی غدیر و سقیفة؛

ـ بررسی رفتار حضرت فاطمه علیهاالسلام .

بحثهای مختلف فراوان دیگری که در این اثر شریف موجود است، برای هر طلبه طالبی که می خواهد در مورد پذیرش مذهب تشیع، عالمانه تحقیق کند و دیگران را از این سفره گسترده الهی بهره مند سازد، به کار می آید.

دو نکته از کتاب شبهای پیشاور

به عنوان نمونه و به جهت معرفی بهتر کتاب ارزشمند شبهای پیشاور، دو مورد از پرسشها و یا بهتر بگوئیم ادعاهای اهل سنت نسبت به شیعیان از این کتاب نقل کرده و پاسخ مؤلف را نقل می کنیم.

1. آیا قیام امام حسین علیه السلام برای ریاست ظاهری بود؟

در پاسخ پرسش فوق در این کتاب آمده است:

«آیه تطهیر دلیل بر عصمت پنج تن آل عباست از ارجاس و پلیدیها و بدیهی است از اهم پلیدیها حب جاه و مقام و توجه به دنیای دنی است که آیات و اخبار بسیاری در مذمت این دنیا یعنی علاقه به ریاست این دنیا روی هوای نفس مانند امرا و سلاطین و طلاب آنها، از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام رسیده تا آنجا که پیغمبر صلی الله علیه و آله می فرماید: «حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَةٍ.»

پس قطعا ابا عبد الله الحسین علیه السلام حبّ جاه و ریاست دنیا را طالب نبوده و برای چنین ریاست فانیه جانبازی نکرده و اهل بیت خود را به اسارت نداده و اگر کسی با علم به این معنی، آن حضرت را دنیا طلب بخواند، حتما منکر قرآن مجید گردیده است.»

سپس نویسنده محترم به بیان دلائل ملموس تری می پردازد. به این شرح که:

«اولاً قیام حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام علیه یزید پلید اگر جنبه جاه طلبی و ریاست داشت، نبی مکرم صلی الله علیه و آله امر به یاری آن حضرت نمی کرد؛ چنان که اخبار بسیاری از طرق اهل سنت در این باب رسیده که به یکی از آنها اکتفا می کنیم:

شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 60 «ینابیع المودة» از تاریخ بخاری و بغوی و ابن المساکین و... غیر هم نقل می کند از أنس بن حارث بن بعیة که گفت: شنیدم از رسول اکرم صلی الله علیه و آله که فرمود: «إِنَّ ابْنِی هَذَا یَعْنِی الْحُسَیْنَ یُقْتَلُ بِأَرْضٍ یُقَالُ لَهَا کَرْبَلَا فَمَنْ شَهِدَ ذَلِکَ مِنْکُمْ فَلْیَنْصُرْهُ فَخَرَجَ اَنَسُ بْنُ الْحَارِثی اِلَی کَرْبَلَا فَقُتِلَ بِهَا مَعَ الْحُسَیْنِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مِمَّنْ مَعَهُ؛ به درستی که این پسر من حسین کشته می شود در زمین کربلا. پس هر کس از شما آن روز حاضر باشد، باید او را یاری کند. [آن گاه نوشته است:] انس بن حارث به سوی کربلا رفت [و به دستور پیغمبر عمل کرد] و با ابا عبد الله الحسین که خداوند از او و همراهانش راضی باشد، کشته شد.»

پس معلوم می شود قیام آن حضرت در کربلا قیام به حق بوده، نه حب ریاست مشئوم.

از اینها گذشته، اگر معترضین فکر کنند، از خود عمل و حرکت آن حضرت تا شهادت و اسیری اهل بیت طهارت، حق و حقیقت ظاهر و هویدا می باشد؛ زیرا اگر فردی در مملکتی حب ریاست داشته باشد و بخواهد بر دولت خروج کند، هرگز، با عیال و اطفال حرکت نمی کند؛ اطفال صغیر و زن حامله و بچه شیرخوار با خود نمی برد، بلکه تنها و منفرد و با یک عده زبده سواران کاری حرکت می کند. پس از آنکه بر دشمن غالب [شد] و محور کار به دستش آمد و روزگار بر وفق مرادش شد، آن گاه عیالاتش را می طلبد.

حرکت دسته جمعی حضرت ابا عبد اللّه علیه السلام با عیالات و اطفال صغیر خود، دلیل کامل است که آن حضرت به قصد ریاست و خلافت ظاهر و غلبه بر خصم نیامده و اگر چنین قصدی داشت، قطعا به سمت یمن می رفت که همه از دوستان خود و پدر بزرگوارش و ثابت قدم در ارادت بودند. آنجا را مرکز کار قرار داده، آن گاه با تجهیزات کامل حملات خود را شروع می کرد.

ولی خود آن حضرت می دانست که وسیله غلبه ظاهری فراهم نمی شود؛ لذا حرکت آن حضرت با هشتاد و چهار زن و بچه برای یک نتیجه نهایی اساسی بود؛ چون که امام می دید شجره طیبه لا اله الاّ اللّه را که جدّ بزرگوارش خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله با خون جگرها غرس و آبیاری او را با خونهای شهداء بدر و احد و حنین کرد و به دست باغبانی مانند علی بن ابی طالب علیه السلام سپرد که از او نگه داری کند؛ ولی به واسطه خارج کردن باغبان عالم دانا با ظلم و تعدّی و تهدید به شمشیر و قتل و آتش و کوتاه کردن دست او از آبیاری شجره طیّبه، اساس و بنیان باغ توحید و نبوت رو به نابودی می رفت، لذا قطعا آبیاری شجره طیبه و درخت شریعت بایستی با خونابه های قومی قوی شود؛ لذا دست بهترین جوانان و اصحاب و اطفال صغیر خود را گرفت. برای قربانی (آبیاری شجره طیبه لا اله الاّ اللّه) به سمت کربلا حرکت کرد.»

2. آیا نذرهایی که شیعیان می کنند، شرک است؟

در پاسخ به این پرسش، در کتاب شبهای پیشاور آمده است:

«در تمام رسائل عملیه فتاوای جمیع فقهای شیعه است که چون نذر بابی از ابواب عبادات است، در التزام به عملی برای خدا حتما در موقع نذر بایستی دو شرط منظور گردد که اگر یکی از آن دو نباشد، نذر منعقد نمی شود؛ اول نیّت مقارن با عمل؛ دوم صیغه به هر لسانی باشد.

همین که مسلمان فهمید که نذرش صورت حقیقت پیدا نمی کند، مگر به وجود این دو شرط، سعی می کند اول معنای این دو شرط و چگونگی آنها را بفهمد و بعد نذر کند.

وقتی در مقام سؤال از فقیهی یا مطالعه رساله ای بر آمد، می فهمد که اولاً باید نیت در تمام عبادات، مخصوصا در نذر للّه و فی اللّه و طلبا لمرضات الله باشد. پس نیت برای غیر خدا به کلی از بین می رود. شرط دوم که تتمیم شرط اول و تثبیت کننده آن می باشد، آن است که نذر کننده حتما باید در موقع نذر صیغه بخواند و در صیغه تا نام خدا نباشد، صیغه جاری نمی شود.

مثلاً می خواهد نذر روزه بکند، باید بگوید: «لِلَّهِ عَلَیَّ أَنْ أَصُوم.» یا می خواهد ترک شرب کند، باید بگوید: «لِلَّهِ عَلَیَّ اَنْ اَتْرُکَ شُرْبَ الْخَمْرِ.» و به همین طریق است تمام نذورات.

و چنانچه اجرای صیغه عربی برای فارسی زبان یا هندی زبان یا غیر آنها میسور نباشد، می تواند به زبان خود اهل هر قوم و ملت اجرای صیغه بکند؛ به شرط آنکه معنای آن مرادف با صیغه مزبوره باشد. و اگر در نیت غیر خدا باشد یا دیگری را از زنده یا مرده با نام خدا داخل کند، خواه نام پیغمبر یا امام یا امام زاده باشد، قطعا آن نذر باطل است و اگر عمدا از روی علم این عمل را بکند مشرک است؛ چه آنکه صریحا در آیه مذکوره فرماید: «وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً».

البته بر اهل علم لازم است که بی خبران را بفهمانند که نذر باید حتما به نام خدا و برای خدا باشد؛ چنان که وعاظ و مبلغین پیوسته انجام وظیفه می کنند.

فقهای شیعه عموما بیان دارند که نذر برای هر زنده یا مرده و لو پیغمبر وامام باشد، باطل است و اگر عالما بنماید، مشرک است. نذر را باید برای خدا بنمایند؛ ولی در مصرفش مختارند به هر جا قرار بدهند. مثلاً نذر می کنند گوسفندی برای خدا به فلان سید ذریه رسول اللّه صلی الله علیه و آله یا عالم یا یتیم یا فقیری بدهند، عیب ندارد.

ولی اگر نذر کند برای پیغمبر یا امام یا امام زاده یا عالم یا یتیم و بینوا، حتما باطل است و اگر از روی علم و تعمد باشد، قطعا شرک است.»

«ما شیعیان، آل محمد صلی الله علیه و آله را مستقل در حل و عقد امور نمی دانیم، بلکه آنها را عباد صالحین و واسطه فیض از مبدأ فیاض می دانیم و توسل ما به آن خاندان جلیل بر حسب دستور رسول اکرم صلی الله علیه و آله می باشد که در بسیاری از اخبار امر فرموده که برای نجات از مهالک، متوسل به عترت و اهل بیت من شوید! حضرت فاطمه علیهاالسلام در ابتدای خطبه فدکیه می فرماید: «وَ اَحْمَدُ اللَّهَ الَّذِی لِفَطَمَتِهِ وَ نُورِهِ یَبْتَغِی مَنْ فِی السَّمَواتِ وَ الْاَرْضِ اِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ نَحْنُ وَسِیلَتُهُ فِی خَلْقِهِ؛</P>

حمد می کنم خدای را که از پرتو نور عظمتش اهل آسمانها و زمین وسیله ای به سوی او جستجو می کنند. و ماییم وسیله او در میان خلق.»

مرحوم سلطان الواعظین به بسیاری از مسائل مبتلی به مبلغین و مردم در مورد مسائل دینی توجه داشته و به حل شبهات وارده پرداخته است. بنابراین، علاقه مندان می توانند با مطالعه این اثر شریف به اطلاعات خود بیفزایند و عالمانه با مسائل دینی برخورد کنند.

2. صد مقاله سلطانی

کتاب ارزشمند دیگری که از مرحوم سلطان الواعظین شیرازی رحمه الله به یادگار مانده است و شایسته است مورد توجه و مداقه قرار گیرد، اثر شریف و گرامی «صد مقاله سلطانی» است.

این اثر همان طور که از نامش پیداست، به صورت مقالات، توسط مؤلف محترم در روزنامه دینی «پرچم اسلام» به مدیریت دکتر سید عبد الکریم فقیهی شیرازی، منتشر می شد و بعدها حسب الامر مراجع بزرگ دینی و تقاضای دوستان علم و ادب و دین برای اثبات حق و درک عموم، به صورت کتاب با عنوان «صد مقاله سلطانی» به چاپ رسید. عنوان فرعی آن «راهنمای یهود و نصاری و مسلمین در معرفت به تورات و انجیل و قرآن مجید» می باشد.

و گزاف نیست اگر گفته شود که این اثر، از اولین آثار تطبیقی می باشد که منتشر شده است. بعضی از مقالات آن برای آشنایی بیشتر خوانندگان به شرح زیر معرفی می شود:

قوانین و احکام انبیا راهنمای بشر است؛ امتیاز بشر به عقل است؛ روش انتخاب دین؛ تولد حضرت موسی علیه السلام و موضوعاتی پیرامون آن حضرت؛ مقدمه ای در توحید و صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند؛ مقدمه در وجوب عصمت انبیا و نقد تحریفاتی در مورد فرزند حضرت داود علیه السلام و حضرت عمران علیه السلام و...؛ امتیاز بشر نسبت به حیوانات؛ ویژگیهای دعوت انبیا؛ در مورد حضرت موسی علیه السلام و موضوعات همگن؛ در مورد اسناد انجیل؛ اختلاف اقوال و احوال راویان اناجیل؛ اختلاف اناجیل و عقیده تثلیث؛ بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و معجزات آن حضرت؛ معراج و قرآن و... .

و همچنین موضوعات بکر و اندیشمندانه دیگری که می تواند اطلاعات گرانبهایی به همه خوانندگان ارائه کند.

Comments (۰)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی