انجمن بین المللی ترنم صلح

(NGO) Thrill of Peace International Association

انجمن بین المللی ترنم صلح

(NGO) Thrill of Peace International Association

انجمن بین المللی ترنم صلح

This NGO works to introduce Islam to the world to create a common understanding with other religions with the aim of spreading peace and friendship around the world
دغدغه اصلی انجمن بین المللی ترنم صلح که به همت جمعی از بدنه دانشگاهی و حوزوی به طور آتش به اختیار اداره میشود؛ تبلیغ اسلام ناب محمدی در عرصه بین الملل میباشد.

یکی از رهبران سیاسی و مذهبی که علم و سیاست را با هم در میدان کار درآمیخت، فقیه سیاستمدار و عالم زاهد و مؤسس دین مبین اسلام در بلاد دیلم، «ناصر الحّق اُطْرُوش(1)» است که موفق شد در اواسط قرن سوم از راه تبلیغ، مردم دیلم را از طریق زرتشتی خارج و به دین مقدس اسلام رهنمون گرداند.

در این مقال، به شرح حال و مبارزات و چگونگی ورود این سید جلیل القدر و رهبر آگاه و فقیه عالی مقام، جدّ مادری سید مرتضی، علم الهدی و سیّد رضی (گرد آورنده کتاب نهج البلاغه) به دیلم اشاره می شود.

نسب و تولد

ابومحمّد حسن بن ابوالحسن علی بن حسین بن علی بن عمر الاشرف بن علی زین العابدین بن الحسین الشهید که نسب او با چهار واسطه به حضرت سجاد علیه السلام منتهی می شود، ملقب به ناصر کبیر و ناصر الحق و معروف به اُطْرُوش است که در سال 225 ه . ق در مدینه منوره در بیت فضیلت و شرافت دیده به جهان گشود. مادرش، ام ولد و اهل خراسان بود. وی طویل القامه و گندمگون و جامع خصال کمالیه و محاسن نفسانیه بود.

آل ابی طالب علیه السلام از زمان خلفای بنی امیه و بنی العباس همیشه در حال مبارزه و درگیری و در نتیجه، رنج و شکنجه و تبعید بودند؛ زیرا آنان خلافت را که بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مسیر واقعی و حقیقی خود خارج شده بود، حق بنی امیه و بنی العباس نمی دانستند؛ لذا علویان علَم مخالفت با آنان را در اطراف و اکناف مملکت اسلامی برمی افراشتند و خلفای اموی و عباسی همیشه از دست ایشان در زحمت بودند.

مهم ترین پناهگاه علویان، ایران بود و هجوم سادات و علویان در زمان ولیعهدی حضرت رضا علیه السلام به ایران بیشتر گردید و بعد از شهادت آن حضرت و تغییر اوضاع سیاسی، علویان مهاجر متواری و در سراسر ایران پراکنده شدند. یکی از مناطق مورد علاقه علویان نواحی شمالی ایران، خصوصا دیلمان بود؛ زیرا هم دیلمیان از همان نخست هواخواه سادات و علویان بودند و هم دیار دیلم به جهت صعب العبور و کوهستانی بودن، نقطه امنی برای علویان به شمار می رفت و لذا عده زیادی از علویان راهی این منطقه شدند و مردم دیلم هم از آنها نگه داری و پذیرایی کردند و تحت حمایت خویش قرار دادند و وسائل زندگی و معیشتی آنان را فراهم ساختند. علویان پناهنده که با اصول عقاید اسلام علوی آشنایی داشتند، در تماس و معاشرت با مردم دیلم آنها را تحت تأثیر قرار دادند و با تعالیم دین مبین اسلام آشنا ساختند.

معرفی دیلم و دیلمیان

دیلمان یا دیلم امروزه بخش کوچکی است که در کوهستانهای جنوب شهرستان لاهیجان واقع شده است؛ امّا در زمانهای گذشته گیلان و طبرستان (مازندران) و گرگان و قُومِس (حدود دامغان و سمنان(2)) و قسمتی از آذربایجان و ری و قزوین(3) را شامل می شده است. البته، دیلمان در سالیان متمادی طول و عرض جغرافیایی متفاوتی داشته است که در زمان آل بویه یا آل دیالمه وسعت جغرافیایی دیلمان در بیشترین حد خود بوده است.

و امّا درباره دیلمیان، ذکر دو نکته در اینجا مناسب است:

نکته اول: دیلمیها مردمی بسیار دلاور و بی باک بودند و قبل از اینکه اسلام را بپذیرند جزء خطرناک ترین دشمنان مسلمانان محسوب می شدند. به همین جهت، مسلمانانی که نذر می کردند به جهاد بروند تا به دفاع از ثغور اسلامی بپردازند، بیشتر ترجیح می دادند در شهر قزوین اقامت کنند؛ زیرا این شهر سر حدّ معروف دیلم بود. از اینرو، درباره قزوین و اقامت در آن، در اخبار و احادیث به «باب الجنّة» تعبیر شده است.(4)

و ورود با قهر و غلبه و نیرنگ به این سرزمین نبود.

حال با این دو نکته، پی به عظمت ابتکار و خلاّقیت و نبوغ سیاسی و دینی و فرهنگی مبلّغ بزرگ دین، ناصر الحّق می بریم که بدان اشاره خواهیم نمود.

ناصر الحق و طبرستان

ناصر کبیر یا ناصر الحق، سومین علوی بود که در طبرستان حکمرانی داشته است و دومین نفر از علویان به شمار می رود که وارد خاک دیلمیان شد و به مدت 14 سال به تبلیغ و ارشاد پرداخت و دین مقدس اسلام را در این بلاد رواج داد. دو حاکم قبلی طبرستان عبارت اند از:

1. حسن بن زید (داعی کبیر): وی مؤسس سلسله داعیان علوی است و با لشکری از دیلمیها توانست برای اولین بار در سال 250 ه . ق به جنگ سامانیان برود و طبرستان و استرآباد (گرگان) را تصرف نماید. وی بعد از 20 سال حکومت در سوم رجب سال 270 ه . ق در آمل درگذشت.

2. محمد بن زید (داعی صغیر): او برادر حسن بن زید بود و بعد از 16 سال حکومت در سال 287 ه . ق وفات یافت. ناصر الحق یکی از ارکان مهم این حکومتها بود. مرد جوانی که علاوه بر دارا بودن علم فقاهت و ادبیات، سیاست را به خوبی آموخت و یکی از چهره های برجسته سیاسی و دستگاه علویان بود.(5)

کرد.

ناصر الحق به کمک امیران گیلانی توانست در سال 301 ه . ق بعد از چهل روز نبرد سنگین، او را شکست دهد و آمل را باز پس گیرد و بعد از آن به مدت 3 سال بر طبرستان حکومت کرد. البته، این حکمرانی غیر از حکمرانی وی است که به مدت 14 سال همراه با تبلیغ و تبیین اسلام در گیلان داشته است. بنابراین، ناصر الحق سومین حاکم طبرستان و اولین حاکم علوی در گیلان به شمار می آید.(6) و او بعد از داعی کبیر و داعی صغیر سومین حاکم علوی است که بر طبرستان و به مدت 3 سال (304 ـ 301 ه . ق) حکومت نمود.

ناصر الحقّ و دیلمان و گیلان

مورّخان ورود ناصر الحقّ به گیلان و دیلمان را در سال 287 ه.ق می دانند. یحیی بن عبداللّه علوی(7) که بعد از واقعه خونین «فخ»(8) متواری بود، با راهنمایی و توصیه فضل بن یحیی برمکی که پدرش، یحیی بن خالد برمکی، وزیر هارون بود، روانه دیلمان شد و چون می دانست اهالی دیلمان به آل محمّد محبت و علاقه زیادی دارند، از عراق عجم به جانب دیلمان رهسپار و در سال 174 یا 175 ه . ق در این دیار متوطن شد و بیرق اسلام برافراشت و مسجدی را در رودبار گیلان بنا نهاد؛ ولی مدت اقامت وی خیلی طول نکشید. وی در سال 176 ه . ق با نیرنگ و توطئه و امان نامه هارون به بغداد رفت و به شهادت رسید.(9)

(10)

می خوانند.

او به قدری محبوبیت داشت که وقتی مشغول ترویج دین اسلام گردید، حُکام محلی نسبت به او بدبین شده و کار آنان با ناصر به خشونت گرایید و در صدد مقابله نظامی با او برآمدند. ناصر کبیر با پشتوانه مردمی توانست لشکری گران تدارک ببیند و بر ضد حکام محلی که مقرّ آنان شهر رودبار گیلان بود، شورش نماید و آنان را شکست دهد.

ناصر در میان همین مردم زیست و از نزدیک شاهد بود که مردم این دیار اوصاف برجسته خوبی دارند. با اینکه آنان مسلمان نبودند، امّا آداب و رسوم نیکویی داشتند و اگر چه با خود می پنداشتند که اسلام آداب و رسوم آنان را منسوخ و آیین و قوانین جدیدی بر آنان تحمیل می کند، امّا در عمل می دیدند که ناصر، اغلب کارهای آنان را تأیید می کند و لذا مردم این دیار با درایت و هوشمندی (نه با زور شمشیر و قهر و غلبه و یا فرار از جزیه و یا سایر ملاحظات همچون بیم از خلفای عرب) جذب فرهنگ غنی اسلام شدند.

شیوه ای را که وی به کار برد، می تواند برای هر مبلّغی که در مسیر اهداف الهی قدم بر می دارد، الگوی مناسبی باشد.

آداب و رسوم مثبت و منفی دیلمیان

قرآن کریم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را برای همگان الگویی شایسته معرفی کرده است. همان طوری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان اعراب جاهلی می زیست و پاره ای از سنتهای آنان را که مطابق با عقل و شرع مقدس الهی بود، تأیید و سنتهای غلط را منسوخ می کرد و آنها را به تدریج از بین می برد، مبلغان دینی ما نیز در روستاها و شهرها باید از این سنت پسندیده پیامبر صلی الله علیه و آله تأسی نمایند. دیلمیان هم مانند سایر مردم ایران دارای آداب و رسومی بودند که برخی از آنها درست و شایسته و بعضی از آنها نادرست و خلاف واقع بود. ناصر الحق به مدّت 14 سال روی اوصاف خوب مردم به طور دقیق و سنجیده کار کرد و با تلاش و مرارت طاقت فرسای خود صفات ناپسند ایشان را از بین برد.

ناصر الحق، این سرباز فداکار اسلام، به خوبی می دانست که مردم این دیار دارای صفات عالی انسانی، همچون روحیه بسیجی و سلحشوری و جانبازی و ایثارگری، مخصوصا روحیه فرمانبری و فرمان پذیری از رهبری، طرفداری از مظلومان و دشمنی با ظالمان و ستمگران هستند و لذا با آموزه های دینی خود توانست آنان را بسیج کرده، دولت سبز علوی را در کرانه های دریای خزر بنا نماید و به دادگری و عدالت اسلامی بپردازد.

او در پرتو این حکومت شیعی برخلاف سایر نقاط ایران که اغلب سنی مذهب بودند، آیین کفر و ضلالت را از بین برد و زمینهای کشاورزی را از حکام محلی باز پس گرفت و بین کشاورزان بی بضاعت تقسیم نمود. او با کمک و یاری همین مردم، بعد از 14 سال توانست برای دفاع از حریم عدالت و گسترش دولت شیعی به طبرستان حمله نماید و با شکست سامانیان، خود بر اریکه قدرت و عدالت تکیه زند و به ترویج مذهب شیعه بپردازد.

فضایل ناصر الحق

ناصر الحق، مردی ذوفنون بود. هم قدرت مالی و بدنی والایی داشت و هم در زهد و عبادت و طاعت الهی بسیار کوشا بود. در عدالت و مردم داری نیز یگانه دوران بود. طبری می گوید: «مردم جهان کسی را همتای اطروش ناصرالحق در دادگری و حسن سیرت و برپا داشتن حق ندیده اند.»(11)

نمود.»(12)

تألیفات

ناصر الحق دارای تألیفات فراوانی در فقه، اصول، تفسیر، اصول دین، شعر، حدیث و کلام است. برخی تألیفات او را تا 100 و 300 کتاب دانسته اند که برخی از آنها ذکر می شود:

1. کتاب بسط در علم کلام؛

2. کتاب کبیر فی الامامة؛

3. کتاب فدک؛

4. کتاب موالید الائمه و انسابهم الی صاحب الامر علیه السلام ؛

5. کتاب فصاحت ابی طالب علیه السلام ؛

6. کتاب المستر شد (این کتاب را شیخ بهایی ذکر کرده است)؛

7. کتاب اصول؛

8. مسائل ناصریات؛

9. کتاب الامالی در بیان اخبار و فضائل اهل البیت علیهم السلام ؛

و کتب: الطلاق، الطهارة، الصلوة، الصیام، الرهن، القسامه، الایمان و النذور، الحدود، الغصب، و... .

باقیات الصالحات

یکی از ثمرات ورود ناصر الحق به دیار دیلمان، کاشتن نهال اسلام و تشیع بود که بعد از بیست و اندی سال از رحلت ناصر، دنیای اسلام از محصول شیرین این درخت تنومند بهره مند گردید و آن میوه شیرین از گلستان دیلم، خروج جوانان رشید و برومند و شیعه و محبّ اهل بیت علیهم السلام ، به نام آل بویه یا دیالمه بود (بویه روستایی است از توابع رود سر و در 30 کیلومتری دیلمان).

مردم دنیا وامدار فداکاری و خدمات این فرزندان غیور شیعی هستند که فقط فهرست خدمات این بزرگان که از سال 325 تا 447 ه . ق در فارس و کرمان و عراق عجم و عراق عرب حکمفرمایی داشتند و فقهایی چون شیخ مفید، سید رضی، سید مرتضی، شیخ طوسی و سلاّر دیلمی و غیره در کنف حمایت آنان به نشر معارف و فرهنگ و فقه علوی پرداختند، در این مختصر نمی گنجد.

در زمان آل بویه برای اولین بار دولت شیعی مستقل تشکیل شد و مراسم مذهبی به رسم شیعه رواج یافت. روز عاشورا به دستور معزالدوله به طور رسمی تعطیل اعلام شد و به اهل بغداد دستور داده شد که بازار را تعطیل و همگی در ماتم سیدالشهداء شرکت نمایند و روز غدیر خم نیز، روز جشن وشادمانی اعلام و مردم مشغول جشن و سرور و آذین بندی معابر و ترویج سایر شعائر شیعی شدند.(13)

وفات

ناصر الحق که اغلب عمر خویش را به زهد و ورع و پارسایی و ارشاد خلق و تدریس و تعمیر و آبادانی بلاد گذراند، سرانجام در شب جمعه 25 شعبان سال 304 ه . ق در حالی که عمر شریفش 79 سال بود، دار فانی را وداع گفت و در روز جمعه در شهر آمل در مدرسه ای که خود بنا کرده بود، دفن گردید و بر قبر او گنبد و بارگاهی ساخته شد و مزار ارباب علم و عرفان گردید.(14)

 


 

1. ناصر الحق ملقب به اطروش و اصم که به معنای ناشنوا می باشد بدان جهت بود که رافع بن هرثمه با تازیانه اش به او زده و یا در یکی از محاربات جراحتی به سرش رسیده که موجب ناشنوایی و ثقل سامعه وی شده بود و لذا بدین لقب مشتهر گردید. (ریحانه الادب، محمد علی مدرسی، ج6، ص146).

2. احسن التقاسیم، محمد بن احمد مقدسی، ص353؛ آل بویه، علی اصغر فقیهی، ص38.

3. صورة الارض، ابن حوقل، ص119.

4. شاهنشاهی عضدالدوله، علی اصغر فقیهی، ص4؛ گیلان در گذرگاه زمان، ص212.

5. جهت اطلاع بیشتر به تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، تألیف ظهیر الدین مرعشی مراجعه شود.

6. فرمانروایان گیلان، را بینوی فرانسوی، ص114؛ پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان، محمد علی قربانی، ص353.

7. درباره شرح حال این علوی مهاجر، ر.ک: سادات متقدمه گیلان، شیخ محمد مهدوی؛ منتهی الامال، شیخ عباس قمی؛ تاریخ گیلان و دیلمستان، ظهیر الدین مرعشی.

8. محلی در نزدیکی مکّه که در آنجا بین حسین بن علی بن الحسن با هادی عباسی در سال 169 ه . ق واقعه خونین معروف رخ داد. ر.ک: سادات متقدمه، ص146.

9. سادات متقدمه گیلان، ص147؛ پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان، ص340.

10. مردم دیلمان همانند سایر مردم ایران باستان دارای مذهب زرتشتی بودند و عقیده به معاد جسمانی داشتند.

11. لغت نامه دهخدا، ص2889؛ پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان، ص82.

12. ریحانة الادب، ج6، ص99؛ سادات متقدمه گیلان، ص382.

13. درباره آل بویه و خدمات آنان دو کتاب مستقل به نامهای «آل بویه» و «شاهنشاهی عضدالدوله» تألیف شده است.

14. سادات متقدمه گیلان، ص423.

 

به نقل از حوزه دات نت

Comments (۰)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی